بسم الله الرحمن الرحیم
چرا عموم مردم نسبت به علم دین کم رغبتند؟
چگونه گرایش به دین در افراد ایجاد کنیم؟
ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ؛ نحل 125
یعنی با آنها که فرزانگان این امتند با حکمت صحبت کن، با آنها که اهل نصیحتند با موعظه سخن بگو و با آنها که اهل مجادله هستند با جدال احسن صحبت کن. تعبیر قرآن آنست که ادع بالحکمه ... وجادلم، جدال بعد از حکمت آمده و نفرموده ادع بالجدال... از این تعبیر عبارت میفهمیم که جدال باید در پرتو حکمت باشد.
اگر دین در بعد مشترکش، هم در بعد احکام خاصش، با استعداد هر فردی برایش بیان شود گرایش به دین پیدا میکند.
سخن امیر المومنین علیه السلام در مورد علم و عالمان بی عمل، درباره دین و متولیان بی عمل هم صادق است. میدانید چرا عموم مردم نسبت به علم دین کم رغبتند و حاضر نیستند علوم دینی را تحصیل کنند؟ برای اینکه زیاد میبینند که عالم با عمل کم است اگر ببینند عالمان هم اهل عمل هستند آنها هم رغبت میکنند.
اکثر مردم از هکر نست تا شامگاه مشغول کار و خستگی هستند لذا تحصیل و بحث نصیبشان نمیشود. اما اگر از عالمان دین وارستگی ببینند، گرایششان به دین بیشتر میشود. در غیر اینصورت رغبتش به طلب علمِ دین کم میشود. پس اگر علمای دینی به همه آنچه نوشته شده در کتب عمل کنند مردم راغب آن میشوند. ( اگر لشکر جهل را از خود دور کنند و لشکر عقل را جایگزین کنند) چون دین یک فرشته است اگر بخواهد جلوه کند میشود بهشت. نه تنها حرف بد آنجا نیست که فکر بد هم نیست. لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً. اگر دین بخواهد ممثل شود بصورت بهشت میشود. کیست که بهشت را ببیند و به آن دل نبندد.
منظور از عالِم، تنها کسانی نیستند که در حوزهها مشغولند بلکه هرکس مطلبی را میداند و از مراکز مذهبی چیزی شنیده و یاد گرفته و عالم شده اگر به همان مقدار دانستهی خود عمل کند دیگران را هم تشنه حوض کوثر خواهد کرد. و اگر عالمان به دین عامل نباشند یا کم عامل باشند بی دینها زیاد میشود.
خداوند به حضرت رسول صلوات الله علیه واله فرمود: اگر رحمت نداشتی مردم از دورت گریزان بودند. ذات اقدس الله برای گرایش و گریز مردم از دین چند نکته ذکر میکند. برای گرایش، خود را محبوب معرفی میکند. همه اوصاف و کمالات برای خداست، هر چه انسان بخواهد در خداست. در نیایش گوییم خدایا تو همانطوری هستی که دوست دارم، پس مرا هم طوری کن که تو دوست داری. مرا طوری بپروران که بپسندی. مناجات امام علی علیه السلام: خدایا مرا این عزت بس است که بنده تو باشم و برایم این افتخار کافیست که تو پروردگار من باشی. تو آنچنانی که دوست دارم مرا هم چنان کن که دوست داری.. خصال ص 420
خدا را با این اسماء الحسنی باید شناخت. دینی که بر اساس قسط و عدل در بحث اقتصادش و بخشش و رأفت در مسئله تربیتش، در جامعه پیاده شود مردم دیندار میشوند.
خداوند اگر قهار است بر اساس مهر است، مثل جراحی که اعضای سم دیده و فاسد را میبرد تا فساد به اعضای دیگر نرسد. دین او بر اساس معرفت در بخش نظری، عدالت در بخش حقوق و محبت در بخش عواطف استوار است. چرا که رهبری برای ما فرستاده که رحمت للعالمین است.
و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا نذیرا سبأ 28 و ما ارسلناک الا رحمت للعالمین انبیا 107
وفرموده این رحمت الهیست که در تو جلوه کرده است، از این جهت نسبت به مردم رؤفی، اگر خشونت داشتی افراد گریزان میشدند. پس اگر مسئولین خشن باشند مردم گریزان میشوند.
این سخن حضرت امیر علیه السلام است در مورد علمای بی عمل که فرمودند: سِرِ گریزان بودن از دین اینست که مردم میبینند عاملان کمند. گریز صرفا از مسئول خشن و بی اخلاص نیست بلکه چون او را مسئول نظام میدانند، از نظام گریزان میشوند. یکوقت یک شهروند بد است گناه او یکیست. یکوقت یک مسئول بد است گناه او دوتاست چون مسئول است.
در مورد وجود مقدس پیامبر صلوات الله علیه وآله وسلم، قران میفرماید: فبما رحمه من الله لنت لهم... آل عمران 159.. اگر خشن بودی مردم از تو گریزان میشدند.
در مورد وابستگان پیامبر نیز فرموده: یا نساء النبی من یات منکن... احزاب 3. زنان پیامبر! شما مانند زنان دیگر نیستید اگر پرهیزکار بودید و به دستورات پیامبر عمل کردید اجرتان دوبرابراست. چون یک انسان عادی نیستید اگر اهل تقوا بودید هم خودتان هم وابستگیتان به پیامبر حیثیت پیامبر را حفظ کردید اما اگر گناه کردید هم خودتان گناه کردید هم حیثیت پیامبر را که مسئول نظام است را از بین بردید.
پس یکی از علل گرایش جامعه به دین اینست که مسئولان نظام دینی به آن دستورات دینی معتقد باشند. و به آن عمل کنند و در نشرش غفلت نکنند.
خداوند دوست دارد نعمتی که به کسی میدهد جلوه کند. آیات و نشانهها را باید تکثیر کرد. تا همه ولی نعمت را بشناسند.
خداوند به پیامبر دستور داد که در مورد نعمتهای خدا حدیث گو و به زبان بیاور نه تنها با زبان و سخن گفتن بلکه با زبان عمل بیان کن. حضرت امیر علیه السلام برای یکی از کارگزارانش نوشت یا سفارش کرد که نعمتی که خدا به تو داد آثار نعمت در تو جلوه کند و دیده شود.
اگر نعمت اسلام را خدا به امتی داد باید آثار این نعمتِ نظام اسلامیکه بزرگترین نعمت است در مسئولین تجلی کند. آنوقت جامعه به دین گرایش پیدا میکند. اگر طغیانگران، حق ستم دیده را ربودند و کسی بدادشان نرسید، اما رهبران دینی به داد آنها رسیدند حتی از جان نهراسیدند در چنین حالی مردم به دین گرایش پیدا میکنند.
مردم مکه قبل از فتح مکه عدهای بودند که کسی بدادشان نمیرسید. قلدری، برنامه اهل حجاز بود کسی که ضعیف بود باید حقش پایمال میشد. وجود پیامبر صلوات الله علیه وآله وسلم قیام کرد و حکومتی تشکیل داد. افرادی او را یاری دادند، عدهای شهید شدند، عدهای اموالشان غارت شد تا کم کم نظام پیروز شد و مردم دیدند که تنها دین است که بداد آنها میرسد، لذا یدخلون فی دین الله افواجا.
ذات الله، در کتب انبیاء گذشته، پیامبر صلوات الله علیه وآله را چنین ستود که والاغلال التی کانت علیم اعراف 157
چون پیامبر صلوات الله علیه وآله قیام کرد، این زنجیرها و غلها را از گردن مردم برداشت و مردم در آزادی نفس کشیدند و به رسالت او معتقد شدند. پس علل گرایش به دین را از یک جهت نمیشود بررسی کرد، همینطور علل گریز از دین را، همه علل نقش دارند. عدهای آزادند ولی مشکل علمیدارند. عدهای مشکل علمیندارند ولی در بند طغیانگرانند، عدهای فقر اقتصادی دارند.
پیام دین اینستکه مجموع مال، _مال مجموع انسانهاست_ اموال یک کوثر سیال است نباید کسی سد خاکی یا فلزی یا بتونی بزند و این اموال را یکجا ذخیره کند برای یک عده و عدهای بی آب.
اگر اموال در دست یک عده باشد و عدهای فقیر، دینداری در این جامعه سخت میشود. گرچه این علل فرعی است.
علل گرایش دین بخشی به خود دین، بخشی به رهبران دین، بخشی به مسئولین آن و بخشی به وابستگان مسئولین برمیگردد. اگر مردم ببینند به خدا دعوت میشوند نه به مسئول، آنوقت دیندار میشوند. اصولا بشر به کسی احترام میکند که از کسی احترام نخواهد. علت اینکه بشر بت را میپرستد چون مخلوق خود اوست و محبوب خود اوست. اما اگر بیگانهای بخواهد احترام خود را به او تحمیل کند او را نمیپرستد.
اگر دستورات دین رعایت شود همین الان هم میبینیم که یدخلون فی دین الله افواجا.
اگر ما سدی ایجاد کردیم که نگذاریم نعمتهای الهی به دیگران برسد، جلوی خودمان را هم سد کردیم. دوردستها را نمیبینیم، مرگ را فراموش میکنیم، چرا که در دریای پشت سد خود شنا میکنیم و دیگران در خشکسالی هستند. اما مردم ما را میبینند و به دین گرایش ندارند. ولی اگر در بین مردم باشیم چون نور است و نقطه تاریکی ندارد لذا مردم او را دوست دارند. مردم نور میخواهند. وجعلنا له نورا یمشی به فی الناس انعام 122.
همانطور که خدا عمل خیر را گاهی 10 برابر گاهی بیشتر و گاهی به حدی که قابل شمارش نیست پاداش میدهد. افرادی هم که لَیِن هستند نور هستند. آنها که در دنیا گفتند ربنا اتنا فی الدنیا حسنه بقره 201. آنهایی که گفتند ربنا لا تزغ قلوبنا ال عمران 8 ربنا اننا سمعنا ال عمران 193. آنان که با زمزمه ربنا ربنا در دنیا زندگی میکنند، در آخرت نیز میگویند ربنا آن نوری که در دنیا به ما وعده دادی به ما بده. یکوقت انسان یک عده و یک جامعه را نور میدهد. اما یکوقت یک فضایی را روشن میکند که به اندازه زمین و آسمان قلمرو نور اوست.
خدا فرمود مساحت بهشت به اندازه زمین و آسمانهاست است. نه اینکه این وسعت بهشت است بلکه به هر مؤمنی خانهای به این وسعت میدهند. آنجا که شمس و قمر نیست، آن فضای بیکران را مومن نور میبخشد. آن فضای وسیع را یک انسان وارسته نور میدهد. نور بهشت به بهشتی است.
به ما گفته اند اگر خود را به کمتر از این فروختی مغبون شدی.
پروردگارا تو که نور السموات و الارض هستی قلب ما را نورانی کن. شرح صدر به ما عنایت کن. گرایش به دین خودت و انبیاء و اولیائت عنایت کن، تو را به عزتت قسم امر فرج ولیت را اصلاح فرما، خدایا تو را به مجد و عظمتت قسم ما را به وظیفمان آگاه بفرما، خطر بیگانگان را به خودشان برگردان و ملت مسلمان ما را سربلند و رهبرمان را حفظ بفرما. آمین
درس اخلاق حاج آقا اتابکی